تو خیمه گاه داره لالایی می خونه
خدا میدونه که دلش چقدر خونه
.
لباس خونی تو همه ش نشون میده
دستای خالی شو چقدر تکون میده
.
خدایی سخته آخه رو نیزه سرتو بستن می دید
از همه بدتر حرمله اومد نمک به زخمت پاشید
.
سه شعبه شون صبر منو سر آورده
چند روز پیش دیدم دندون در آورده
.
آخه روی نیزه زخماش چقدر بازه
هنوز می ریزه از گلوش خون تازه
.
حق بدید آخه به حال زارم منم یه مادر هستم
حالم خرابه چند روزیه جاش خالیه رو دستم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید