دوباره مطلع شعرم شده سلام شما
بلال طبع لطیفم شده غلام شما
.
دوباره رد شده اى از کنار و گوشه ی شهر
دوباره گم شده ام بین ازدحام شما
.
به هر طرف که نسیم عبایتان بوزد
بلند مى شوم آقا به احترام شما
.
چقدر جاذبه دارى به روى منبر نور
چقدر بوى خدا می دهد کلام شما
.
نمى شود به خدا بینتان نظر بدهم
تویى امام على و على امام شما :
.
مرا براى اویس قرن شدن بخرید
براى نذر حسین و حسن شدن بخرید …
.
بزن به شانه ی سلمان بگو که یار من است
کنار دست شما بودن افتخار من است
.
براى علم ثریا به آسمان رفتن
همیشه پیشه ی این مردم دیار من است
.
نبى امّى مکتب نرفته ام همه جا
سخن ز معجزه هاى تو و نگار من است
.
فداى رحمت چشمان آسمانی تان
که یک نگاه شما مایه ی قرار من است
.
همیشه دادن اذن مدینه کار شماست
همیشه گریه براى مدینه کار من است
.
منم اسیر نگاه پیمبری شده ام
به روى گنبد خضرا کبوترى شده ام …
.
تویى که اسم تو با هر زبان ستوده شده
میان عالم هفت آسمان ستوده شده
.
جلوتر از همه ی عرش و فرش و لوح و قلم
جلوتر از همه ی انس و جان ستوده شده
.
زمان حضرت آدم ، زمان حضرت نوح
خلاصه عشق تو در هر زمان ستوده شده
.
نبى خاتم من اى رسول رحمت من
همیشه عشق تو در قلبمان ستوده شده
.
فداى اسم محمّد که در کتاب زبور
براى تک تک پیغمبران ستوده شده
.
به روى کاشى فیروزه اى عرش خدا
نوشته اسم تو و اسم حیدر و زهرا …
.
ز شرم روى تو یوسف خجالتى شده است
مسیح کوچه ، گداى محبتى شده است
.
میان کنگره هاى تمام کسراها
به پیش پاى تو امشب قیامتى شده است
.
چه کرده اى تو مگر بین نامسلمان ها
تمام رابطه هاشان رفاقتى شده است
.
بدون یاد تو اصلا زمان نمى گذرد
برایم این صلواتت عبادتى شده است
.
ببین به برکت قرآن و اهل بیت شما
میان شیعه و سنى چه وحدتى شده است
.
خدا به امت مرحومه ات نظر دارد
دعاى خاتم پیغمبران اثر دارد …
.
فداى روح مسیحایى رسول خدا
صفاى لیله الاسرایى رسول خدا
.
فداى جامه ی سبزش به زیر نور کسا
فداى چهره ی زهرایى رسول خدا
.
فداى خلق عظیمش به زیر بارش سنگ
فداى آن دل دریایى رسول خدا
.
فداى عشق خدیجه که بوده در همه دم
انیس و مونس تنهایى رسول خدا
.
عروس خانه ی حیدر شده بدون جهاز
تمام هستى و دارایى رسول خدا :
.
اگرچه اجر رسالت ادا نشد هرگز
على ز فاطمه ی تو جدا نشد هرگز …
.
امام صادق ما شیعیان دعاگر ماست
همیشه سایه ی علمش به روى این سر ماست
.
فداى آن همه ایثار و غربتش بشوم
که درد غربت او هم شبیه مادر ماست
.
همیشه کرده براى همه روایت عشق
حدیث سینه ی او افتخار منبر ماست
.
خوشا به حال مُفَضَّل که درس توحیدش
ز یمن و برکت استادى مفسّر ماست
.
گمان کنم که مرامت به مصطفى رفته
گمان کنم که نگاهت شبیه حیدر ماست
.
تویى که شیخ الائمه ملقبت کردند
رئیس مذهب و استاد مکتبت کردند …
.
.
.
نجمه پورملکی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید