نذر خیمه
sli 18

روی جسمش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود

***

روی جسمش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سرپناه کاروان افتاده بود

.

شمر ، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود

.

جای خود را با لگدهای سَنان تعویض کرد
خنجر کندی که دیگر از توان افتاده بود

.

یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود

.

شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود

.

نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود

.

در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود

.

روی نیزه بستن سَر ، کار آسانی نبود
از قضا این کار ، دست کاردان افتاده بود

.

بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
.

دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود …

.

.

.

علی اصغر یزدی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose