شرمندتم نازنینم ، باید تو خیمه بشینم
شرمنده ی از حسین و عباس و ام البنینم
.
از عطش رنگت پریده بالام ای بالام
از گرما لب هات خشکیده بالام ای بالام
.
بابات از علقمه اومد بالام ای بالام
اما با قد خمیده بالام ای بالام
.
بابات اومد ، رمق تو زانوهاش نیست
جوهره تو صداش نیست
.
با مشک پاره پاره
ولی عمو باهاش نیست
.
شرمندتم نازنینم ، باید تو خیمه بشینم
شرمنده ی از حسین و عباس و ام البنینم
.
از عطش رنگت پریده بالام ای بالام
از گرما لب هات خشکیده بالام ای بالام
.
بابات از علقمه اومد بالام ای بالام
اما با قد خمیده بالام ای بالام
.
لالایی چشماش ترسیده بالام ای بالام
لالایی بچه م خوابیده بالام ای بالام
.
لالایی باباش تو میدون بالام ای بالام
عباشو دورش پیچیده بالام ای بالام
.
نرو مادر اونجا یه قطره آب نیست
چیزی به جز سراب نیست
.
یه بار دیگه بیدار شو
میدون که جای خواب نیست
.
مادر بمیره که از صبح بیداری و بی قراری
حالا چرا ساکتی تو آخه تو که خواب نداری
.
شرمندتم نازنینم ، باید تو خیمه بشینم
شرمنده ی از حسین و عباس و ام البنینم
.
از عطش رنگت پریده بالام ای بالام
از گرما لب هات خشکیده بالام ای بالام
.
بابات از علقمه اومد بالام ای بالام
اما با قد خمیده بالام ای بالام
.
کاشکی حرفامو می شنفتی بالام ای بالام
کاشکی یک چیزی می گفتی بالام ای بالام
.
دیشب خواب دیدم که فردا بالام ای بالام
از روی نیزه می افتی بالام ای بالام
***
چوخ آغلاما بابا جان غیرتیم قبول المیر
دایان ما حرمله بو چشم اشک واره گوله
***
آخه فردا که نیزه ها بلندن
به حال من می خندن
.
تو رو با بند قنداق
رو نیزه ها می بندن
.
وقتی که فردا سرا رو ، رو نیزه ها می شمارن
با نیزه ها پیکرت رو ، از زیر خاک در میارن
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید