نذر خیمه
sli 18

فرش سیاه جاده نقش ردّ پا داشت

***
فرش سیاه جاده نقش ردّ پا داشت

آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک ،خاک پاک ، عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
.
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام : ” کربلا ” داشت

.

حسّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سرباز سپاه شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب .. ، جاده .. ، خیلی عابر سر به هوا داشت

.

این عشق ، مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت

.

موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زن‌ هایش شوی همراه .. ، خوب است
آن‌ قَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است
زائر همیشه قَدر آهی ، اشتها داشت

.

هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت

.

رقص شکر در چای ها بیداد می کرد
شور حسینی در دلم ایجاد می کرد
این شهدِ ” شیرین ” خلق را ” فرهاد ” می کرد
هر جرعه طعم بوسه های ناشتا داشت

.

ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت

.

بی دغدغه ..، بی دردسر .. ، ساده .. ، همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت

.

موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت

.

اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشق بازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد .. ، کسی که ادعا داشت

.

شب ‌گریه ها بغض ‌گلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هر سربلندی در کف پا ، زخم ها داشت

.

یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمه‌ شب .. ، با زخم پا .. ، دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت !؟

.

این ‌روزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت

.

با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی در هم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت

.

اهل قُرا بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکر خدا که روستاشان بوریا داشت

.

.

.

بردیا محمدی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose