پرونده ام شده است پر از اشتباه ، آه
شرمنده ام از این سر و روی سیاه ، آه
.
حمد شفا برام بخوانید نیمه شب
دل مرده ام از این همه کوه گناه ، آه
.
آهی نمانده بین بساطم ! مرا ببین
وضعیت خراب دلم را نگاه ! آه
.
عمرم گذشت و دیر به خود آمدم ، دریغ
فهمیده ام که رفت سرِ من کلاه ، آه
.
بگذار تا که گریه کنم باز ، زار زار
بگذار تا که ناله زنم باز ، آه … آه …
.
لا یمکن الفرار … ، شدم خسته سَیّدی
بیرون مکن مرا ز حرم یا اِله ، آه
.
من را ببخش تا که علی شادمان شود
دور از نجف شدم چقدر زابراه ، آه
.
نامردها به پهلوی زهرا لگد زدند
وقتی که بود مادر ما پا به ماه ، آه
.
طوری زدند که همه دیدند فاطمه
پهلو شکسته رفت سوی قتلگاه ، آه
.
با چکمه هایشان چقدر این حرامیان
رفتند روی سینه ی ارباب راه ، آه
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید