نذر خیمه
sli 18

با دستمال بسته به سر ، رفت پشت در

***

با دستمال بسته به سر ، رفت پشت در

گرچه ز فرط گریه سراپاش ضعف داشت

دشمن ، پی شکستن حرمت رسیده بود

او حیدرانه آمده بود و نمی گذاشت

.

رخت عزای ختم رسل بود بر تنش

وقتی محاصره ، وسط درد و داغ شد

یک سوّم از تمامی سادات کشته شد

روزی که میخ ، در اثر شعله ، داغ شد

.

او بار شیشه داشت که آن روز خُرد شد

وقتی شکست سینه و پهلویش از لگد

هر چه کشید فاطمه از کینه ها کشید

هر چه کشید همسر او بود از حسد

.

ارکان عرش هم به تلاطم دچار شد

تا این که گفت : مادر ما ، وای محسنم

با دست بسته چون که گذشت از کنار در

دیدند گفت : شیر خدا ، وای محسنم

.

زینب ، به قتله گاه نرفته … نگاه کرد

افتاده مادرش به کنار برادرش

در کوفه نه همین وسط صحن خانه دید

خاکستری ست ماهِ عُذار برادرش

.

.

.

محمد قاسمی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose