جلوه کن در دل شب ، صورت مهتاب بکش
***
جلوه کن در دل شب ، صورت مهتاب بکش
خَم بینداز به ابرویت و محراب بکش
فکر ما نیز بکن ، شانه مزن مویت را
عاشقان را به سر دار پُر از تاب بکش
.
مادرت گفت که تا آخر عمرت عبّاس !
منّت خادمی محضر ارباب بکش
.
دست در رود ببر ؛ آب ، روی آب بریز
باز سقّایی خود را به رخ آب بکش
.
بین بیداری و رؤیا ، به سرِ انگشتت
قطره ای روی لب کودکِ در خواب بکش
.
تو نگفته همه ی حرف مرا می دانی
سحری پایِ مرا نیز به سرداب بکش
.
.
.
محمد رسولی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید