عالم که هست نامتناهی دیار توست
***
عالم که هست نامتناهی دیار توست
هر جا رویم ؛ در بغل ما مزار توست
.
پیراهن سیاه حرم هست شاهدم
سوگند می خورم که خدا سوگوار توست
.
آن خنجری که حنجر پاک تو را برید
پیوسته خون گریسته و اشکبار توست
.
تیر سه شعبه ای که فرو رفت در دلت
سوزان ز شعله ی جگر داغدار توست
.
سنگی که خصم زد به جبین مقدست
تا بامداد روز جزا شرمسار توست
.
شمشیرها به زخم تنت گریه می کنند
گویی هنوز مقتل تو داغدار توست
.
از لحظه ای که پا نهد از خانه اش برون
زوار قبر تو همه جا در کنار توست
.
بر سر در بهشت نوشته است یا حسین
حور و قصور من همه در اختیار توست
از دشت سرخ کرب و بلا تا چهل عروج
بالای نیزه چشم خدا بر عذار توست
.
مشکل گشای خلق یتیم سه ساله ات
باب المراد ما علی شیرخوار توست
.
” میثم ” ز دامنت نکشد دست لحظه ای
حتی به پای دار بلا پایدار توست
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید