با صدای مناجاتت شبا مادر بیدار میشم
اشکاتو وقتی می بینم دوباره بی قرار میشم
.
انگاری می بَری از خاطرت درداتو هر شب
که میشه خرج همسایه دعاهای تو مرتب
.
یه کمم فکر ما باش واسه ی خودت دعا کن
سه ماهه داری می سوزی توی آتیش این تب
.
مادر مهربونی ، روح خونه مونی
حرف رفتنو نزن خیلی تو جوونی
.
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
.
وقتی حالت رو می پرسم چرا مادر دمق میشی
پا میشی واسه دلگرمیم ولی زود بی رمق میشی
.
چرا گلبرگ گونه ت غرق شبنم میشه مادر
می دونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر
.
یعنی میشه دوباره حال این خونه عوض شه
یعنی میشه ببینم بسترت جمع میشه مادر
.
دنیامه نگاهت ، فدای روی ماهت
می سوزم با اشک و می سوزم با آهت
.
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
.
بذار دستت رو ؛ رو شونم وقتی که داری پا میشی
نفست بند میاد آخه هر دفعه جا به جا میشی
.
میدونی وقتی افتادی زمین من چی کشیدم
تا ابد از جلو چشمام نمیره هر چی دیدم
.
همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که
تو زیر دست و پا بودی صداتو می شنیدم
.
وای از این زمونه ، دردام بی امونه
دردای دل من قد آسمونه
.
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید