ای خداوند ادب ، بنده ی عشق
***
ای خداوند ادب ، بنده ی عشق
کشته ی مهر و وفا ، زنده ی عشق
همت و جود و سخا ، مدیونت
.
شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی ز تو باشد ؛ عباس
.
پیش سرو قدت ، از خجلت خویش
سرو افراخته قد ؛ سر در پیش
.
نخل جودی تو و احسان ، ثمرت
صد چو حاتم چو گدایان به درت
.
پسر شیر دل شیر خدای
شاه بیت غزل عشق و وفای
.
سرمه ی چشم ملک ، خاک رهت
مشتری ، مهر ؛ به چهر چو مهت
.
بس که ماه رخ تو دل می برد
دل ز دیوانه و عاقل می برد
.
عاشقان ریزه خور خوان تواند
جمله طفلان دبستان تواند
.
عقل ؛ مبهوت وفاداری توست
عشق ؛ حیران فداکاری توست
.
مشعل عشق ، تو افروخته ای
شمع را سوختن آموخته ای
.
جز تو ای باخته سر در ره عشق
کیست ؟ استاد به دانشگه عشق
.
گر چه خود مایه ی فخر بشر است
علی از چون تو پسر مفتخر است
.
فاطمه ، کش ز خدا باد سلام
در صف حشر چو بگذارد گام
.
همرهش دست تو را می آرد
تا که بار گنهان بردارد
.
ای دل خلق خدا پا بستت
بوسه زن ، دست خدا بر دستت
.
ما همه دست به دامان توایم
میزبان غم و مهمان توایم
.
.
استاد حاج علی انسانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید