آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
.
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
.
ای گل بی خار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
.
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
.
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبک خیزی کاهم بده
.
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان سوز به آهم بده
.
لشکر شیطان به کمین منند
بی کسم ای شاه پناهم بده
.
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
.
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
.
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
.
آن چه صلاح است برای ” حسان “
از تو اگر هم که نخواهم بده
.
.
.
استاد حبیب الله چایچیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید