نذر خیمه
sli 18

داوود رحیمی

.

آرام نمودی تب و تاب هیجان را
جوشانده ای از شوق خودت هر غلیان را
از پای نشاندی ز تعجب جریان را
از دشمن و از دوست ربودی دلشان را

اینگونه رضا کرده ای از خود دو جهان را

.

هم رونق کار از می و میخانه گرفتی

هم عقل ز هر عاقل و دیوانه گرفتی
در قلب سماوات و زمین لانه گرفتی
ای عالِم فرزانه چه رندانه گرفتی
در دست خودت نبض زمین را و زمان را

.

در پاسختان مانده هر استادی و رندی
هر عالم ایرانی و یونانی و هندی
گشته است مسلمان تو نصرانی سندی
قوربان سَنه دانوشماقین اعجاز تکندی
بستی به کمند سخنت دست زبان را

.

اسلام بدون تو درونمایه ندارد
گردن کشی بی خردان پایه ندارد
خورشیدی و دیدند قدت سایه ندارد
همسایه به جز خیر به همسایه ندارد
همسایه قدم رنجه کن و منزلمان را …

.

لبخند زدی شعر در اوهام من افتاد
زآن روز خرابت شدم ای خانه ات آباد !
با قافیه ی پنجره فولاد و گوهرشاد
هی شعر نوشتم من و چشمت صله را داد
در بند کشیدی تو معانی و بیان را

.

دربان جنان دل به در صحن شما بست
دالان بهشت است همین راهرو این بست
حوض وسط صحن ؛ همان کوثر نقد است
ساقی بهشتی شده از آب حرم مست
پابست حرم کرده ای آن آب روان را

.

جبریل کمر بسته به فراشی صحنت
حور و پریان گرم گهرپاشی صحنت
آن سدره و طوبی گلی از کاشی صحنت
برده است جنان را همه در حاشیه صحنت
بیچاره ی خود کرده حریم تو جنان را

.

نوشاعری آمد به حرم دفترش افتاد
شد خیره به گلدسته کلاه از سرش افتاد
هی خواست بماند سر پا ، آخرش افتاد
تا خورد زمین یاد پدر مادرش افتاد
دستی به دعا برد و تمام پدران را …

.

هرکس که تو را داشته اثنی عشری شد
ایام خوش آن بود که با تو سپری شد
در صحن گوهرشاد دل از غصه بری شد
تصویر من و صحن تو عکسی هنری شد
در ناب ترین جای اتاقم زدم آن را

.

هر جای دگر رفتم از آن خیر ندیدم
یک مرتبه ” برگرد ” از این در نشنیدم
من هرچه کشیدم ز دل خویش کشیدم
ارزان نفروشم که من ارزان نخریدم –
در نوکریت خرج کنم عمر گران را

.

هر شاه شده خادم دربار تو چندی
پر وا کند از بام تو در دام کمندی
از تو طلب رزق کند عایله مندی
از رسم گدایی شما نکته و پندی
آموخته هر پیر خردمند جوان را

.

ای ضامن دنیای من و آخرت من
ای کاش به درکت برسد معرفت من !
مردن کف صحنت بشود عاقبت من
بهتر ز خودم آگهی از مصلحت من
حکم از تو ، دلم دست خودت داده عنان را

.

با جنس خرابم شده ام وصله ی ناجور
هر شب به سلامی بشوم زائرت از دور
تو شاه خراسانی و من پیر نشابور
خود را برسان پام رسیده است لب گور
ای صاحب جان ! می سپرم دست تو جان را

.

.

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose