در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند
آثاری از طلوع محبت گذاشتند
.
با خلقت تو ای همه ی آبروی خلق
منّت سر اهالی خلقت گذاشتند
.
تو آمدی که ما همگی متّحد شویم
نام تو را منادی وحدت گذاشتند
.
باران لطف تو همه جا را فرا گرفت
در ابر چشم های تو رحمت گذاشتند
.
اشفع لنای هر شب بارانی مرا
در نزد تو برای اجابت گذاشتند
.
روز ازل به پیش همه … ایها النبی
روی سر تو تاج نبوت گذاشتند
.
از بارش کرامت بی حد نوشته ام
بر روی سینه نام محمد نوشته ام
.
یا ایهاالرسول دلم را جلا بده
ای با صفا ؛ صفا به دل بی صفا بده
.
با دست خالی آمده ایم ایها الکریم
چیزی به ما تو محض رضای خدا بده
.
اینجا نشسته ام که بگویم طبیب عشق
نسخه برای درد دل بی دوا بده
.
چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند
رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده
.
از سائلان هر شب ایرانی توام
رزق مرا توسط موسی الرضا بده
.
حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز
می خواهم از تو ، تذکره ی کربلا بده
.
وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی
راه علی و آل علی را نشان دهی
.
ما شیعه ایم ؛ شیعه ی سرمست حیدریم
لب تشنگان باده ی ساقی کوثریم
.
محشر میان جمع محبان فاطمه
سایه نشین چادر خاکی مادریم
.
یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس
حاجت به پیش هر کس و ناکس نمی بریم
.
نام علی که بر لبمان سبز می شود
در بین مجلسیم ولی جای دیگریم
.
در صحن با صفای نجف سیر می کنیم
گوشه نشین مرقد سلطان محشریم
.
شیخ الائمه چشمه ی جاری مرتضاست
ما پیروان مکتب پر بار جعفریم
.
نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت
از شیعیان صادق آل عبا نوشت
.
.
.
اسماعیل شبرنگ
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید