خبر آوردن برام ، از کربلا تا شام
خبر آوردن برام ، از پسرام
.
خبر آوردن برام ، علم زمین افتاد
ویلی علی العباس ، ای داد
.
خیلی خجالت کشیدی بمیرم برات عباسم
وفا نکرد آخر بهت آب فرات عباسم
.
بمیرم برات عباسم
.
منو دیگه هیشکی ام البنین صدا نزنه
دیگه پسر ندارم ندارم ندارم
.
حالا دیگه حق بدید به من که صبح تا غروب
مدینه خون ببارم ببارم ببارم
.
ویلی علی العباس ویلی علی الام البنین
.
همه ی دسته گلام ، فدا سر زینب
روضه می خونه برام ، هر شب
.
میگه مادر کربلا ، تو لحظه ی آخر
کاش یه بار می گفت به من ، خواهر
.
خوب آبروداری کردی بمیرم برات عباسم
حسینمو یاری کردی بمیرم برات عباسم
.
بمیرم برات عباسم
.
روضه می خونم فقط برای حسین زهرا
آخه مادر نداره نداره نداره
.
می میرم آخر برای حسین با اشک چشام
اگه دنیا بذاره بذاره بذاره
.
ویلی علی العباس ویلی علی الام البنین
.
شنیدم تو علقمه سر تو دعوا شد
کمر حسین من تا شد
.
شنیدم که مشک تو به روی خاک افتاد
ویلی علی العباس ای داد
.
نشد که آب بیاری مادر بمیرم برات عباسم
شنیدم آب نخوردی مادر فدای لبات عباسم
.
بمیرم برات عباسم
.
شب و روز همش رباب می خونه برا پسرش
علی اصغر لالایی لالایی لالایی
.
عمو جون رفته آب بیاره
ای وای از این جدایی جدایی جدایی
.
ویلی علی العباس ویلی علی الام البنین
.
.
.
شاعر : سجاد محمدی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید